درباره سامیار مردی که عاشق دختر کم سن و سال به نام گندم میشه و از روی هوس مدت کمی اون رو عقد میکنه . مادربزرگ سامیار اون دختر رو از خانه بیرون میکنه و با مهدیار آشنا میشه که عاشق هم میشن و …
دانلود رمان ارباب حریص من
- 1 دیدگاه
- 6,816 بازدید
- باکس دانلود
دانلود رمان ارباب حریص من
- رمان اصلی بدون حذفیات
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود رمان ارباب حریص من
ادامه ...
گندم
این چیزا هیچوقت تموم نمیشن یه دختر شونزده ساله چقدر زندگی می کنه
که این همه وقت تو این قصر بگذرونی؟ آن یکی که شیطان است میگوید: من میروم
و فک این زن “سیتا” رو شکست
او به همه کس دستور میدهد، گویی من تنها مستخدم اینجا هستم.
چی شده؟ داری غرغر میکنی؟ +! !! !!
دستم را روی سینهام گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم.
آه، لرد جان، من و تو و کشتی. ده بار گفتم اونجوری نیا ۱
سرفه کردم + تو توی افکارت گم شدهبود بگو
که
این دفعه نقشه کشیدی؟
به طور غیر ارادی لبخندی زدم و در گوش او گفتم:
! اون مومیان سالتا او لبهای مرا کشید.
اگر خدا بخواهد انتقام خود را خواهد گرفت. در این باره هیچ شکی نیست، اما وقتی بتوانم او را ناراحت کنم، چرا باید بیکار باشم؟
نظرت چیه؟ زود باش این سیبزمینیها رو
مثل …
امشب مهمون داریم
واو، بازم مهمون؟ یونی با دست به گونه او زد و گفت:
، تو روی منی دختر ” چرا انقدر عصبانی هستی؟ .
خندیدم و گفتم:
چون دارم بزرگ میشم
چرا بیکار نشستی؟ +
من پشت سرم را نگاه کردم تا ببینم خانم جنان ظاهر شده است.
من تازه داشتم پذیرش رو شروع میکردم و تو هم باید الکتریسیته کار بزاری، فهمیدی؟ همین امشب قربان
اوم دن.
این آقا کیست؟ هیچ ربطی به این مسائل ندارم +. عجله کن
اما سر جو ون گفت باید سیبزمینی بخورم وگرنه خدا دوباره به برزخ خواهد رفت
.
اوه، داره یادم میاد
همان طور که نقش خود را به یاد میآوردم لبخندی شیطانی روی لبهایم ظاهر شد.
حالا کجا میتونم یه سوسک پیدا کنم؟ من دارم برای تو پیر میشم
بعد از تمیز کردن خانه کو تی برای دو ساعت و نیم برخاستم و کمی کش و قوسی به خود دادم.
خدای من!
. جسد
تموم شد مادر؟
تو توی سرور یونی هستی؟ . آره، دخترم + تموم شد
بغلش کردم و دو ماچ گنده بهش دادم
. بله، خانم زیبا. + خیلی خوب، وقتشه که برم بخوابم. وقتشه
ساعت یازده بود.
خب، تو برو بخواب، حالا میامی یه قدم برداشت و دوباره برگشت
باشه تو برو
دستهایم را به هم مالیدم.
خب، حالا وقتشه بریم یه سوسک خوب پیدا کنیم
اون پیرزنه حالا مرد بیچاره
بیشتر از سی و هفت سالش نیست! ها
بعد از تماشای اطراف حیاط، توانستم دو سوسک پیدا کنم. آه!
خدای من!
متشکرم، کاش میتوانستم چیز دیگری از شما بخواهم.
من هر دو سوسک را در ظرف پلاستیکی که همراهم بود قرار دادم
و
در را بست.
من صبح زود به خانه وارد شدم تا جنگ سار ومان به غیبت من شک نکند. لباس هام رو عوض کردم
موهایم را باز کردم و با کاسهای روی تخت خوابم دراز کشیدم تا این که ساعت یک بعد از نصف شب شد.
همممدا
عادت دارد که هر شب ساعت یک برای صرف آب به آشپزخانه برود.
* آزیر *
چشمهایم را باز کردم و کمی با دستانم به آنها ماساژ دادم.
من خیلی سرم شلوغه
چندین روز است که من خودم را به کلی فراموش کردهام. گوشی تلفن را برداشتم
و
منشی را صدا زد: مثل همیشه با آن صدای حشره آرام و شیرینی گفت:
بله؟ لعنتی، حتی با صدای خودش هم داشت منو تحریک میکرد
برام یه قهوه بیار +
حالا من میگم که + این رو خودت نمیاری
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر
1 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان ارباب حریص من»
لطفا بهم بگید چطوری باید دانلود کنم رمان ها رو؟