درباره دختری که روزگار به اون بد کرده و از همه خسته شده و دل میبره و میره تا خودش رو به سرنوشت بسپره و در این میون با مردی اشنا میشه که …
دانلود رمان از کفر من تا دین تو
- بدون دیدگاه
- 165 بازدید
- نویسنده : فاطمه موسوی
- دسته : عاشقانه , ایرانی
- کشور : ایران
- صفحات : 4561
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : فاطمه موسوی
- دسته : عاشقانه , ایرانی
- کشور : ایران
- صفحات : 4561
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود رمان از کفر من تا دین تو
- رمان اصلی بدون حذفیات
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود رمان از کفر من تا دین تو
ادامه ...
یعنی در این گوشه و کنار مرز، دختری است که از ردپای دوران بی رحمانه و سختی های سختی ها خسته شده و با لبخندی زیبا بر لب، اطرافیانش را بیشتر از دیگران دوست دارد. . لبخندش، مردی با قلب سنگی توجهش را جلب کرد و قلبش از تشویق ناپدید شد.
با نگاه کردن به هالزه در کنارم دیدم چشمان درشت او با لنزهای رنگی و آرایش حرفه ای جذاب است. دستم را روی گونه ام گذاشتم و گوش دادم و به چهره رنگارنگی که ممکن بود با لبخند اشتباه گرفته شود لبخند زدم.
دانلود رمان از کفر من تا دین تو
جایی که بازی آس تمام نشده است. گوشه چشم مهمان، چهره ای که جذاب به نظر می رسد و داخل آن 10 کثیف است… اگر در مورد یک نقطه در دست صحبت کنید، آن را به زیردستان خود دارید، این تنها چیزی است که انگار در عذاب بود، لحظه ای سکوت جمع شد، چند خنده فشار روی آرواره اش را شکست و با نگاه دریده و عصبانی فکش سفت شد. حداقل در مورد او نه سگ هایی که پارس می کنند گاز نمی گیرند. پیروزی واقعی امشب من در قسمت دیگری از اتاقم بود.
دانلود رمان از کفر من تا دین تو
شب قبل از رفتنم یکی از زیردستانم کتی را برایم آماده می کند تا بپوشم. من به جز کسانی که به آنها اعتماد دارم کسی را در اطراف خود ندارم و به وسایل شخصی من که البته تعداد آنها محدود است دست نمیزنند. یک محافظ بیرون ایستاده است. درو باز کن با هم سوار ماشین بشیم، من ترسو نیستم، احمق هم نیستم. هرگز به جایی نروید که صرفاً بر اساس سیاست و پول و بدون جنبه ایمنی با مردم در تعامل هستید. به این نگاه نکنید و قبول کنید که من از جوانی هزار چهره در میان این مردم دیده ام. چگونه او را پیدا کردی؟ آیا دو محافظ، راننده مرسدس بنز مشکی رنگ و بقیه به سمت خودروهای جلو و عقب حرکت می کنند؟ امیدوارم خط نخورده باشه وقتی تحویلش گرفت…
دانلود رمان از کفر من تا دین تو
وگرنه آقا ما میدونستیم این بار چقدر برات مهمه، البته بعضی از بچه ها صدمه جدی دیدند، ولی بلاخره تونستم بدون اون بگیرمش. ما آن را در یک خانه شخصی کوچک در همان آدرسی که سرایدار داده بود پیدا کردیم. دنیایی که در آن با مردم به عنوان کالا و محموله رفتار شود چگونه خواهد بود؟ امشب باید خودنمایی میکردم و نمیتوانستم با رئیسها بازی نکنم. خود مسابقه چندان مهم نبود.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر