دانلود رمان انتخاب دوم

داستان درباره یکیه که عاشقه یه نفره که اونی که عاشقشه به یکی دیگه فکر میکنه تا اینکه …

دانلود رمان انتخاب دوم

ادامه ...

وارد سالن شدم تا به هر سوالی که هرکسی داشت پاسخ دهم… اما نگاهش تمام مدت مرا دنبال می کرد، حتی اگر محسوس نبود، از این سالن به آن سالن دنبالم می کرد. با مهسو زمزمه کردم تا بشنود: این یارو کیه؟ مهسازیزیرک نگاهی به اطراف انداخت و گفت: چه پسری؟ -این کت و شلوار قرمز چیه دیگه…خجالت نکش. ابروهاش رو بالا انداخت و گفت: منظورت درکشنده نیست؟! موهای تازه رنگ شده ام را کشیدم و گفتم: چرا نمی کنی… از قیافه اش خوشم نمی آید. چشمانش را گرد کرد، سرش را کمی نزدیکتر کرد و گفت: دختر دیوانه… پسر پروفسور درخشنده است… تازه از آلمان آمده بود، با تمام قدرت دعوتش کردم. – درخشنده پسر دارد؟ با هیجان گفت: آره بابا…
دانلود رمان انتخاب دوم
دامادش هست… دیروز دیدمش تو گالری استاد… نخواستم بیام ولی استاد گفت اگه نیاد. بیا تو این گالری پشیمون میشه.. اون پیش توست…”نمیدونم مهسا هرچی هستی… یه جوری لطفا آرومش کن دان. احمق نباش، این چشمانت را به استانت ببر.» خندید و گفت: به خدا تو دیوونه ای. صدای یکی از بازدیدکنندگانی که با من تماس گرفت باعث شد او را ببرم… می خواستم در مورد نقاشی توضیح بدهم اما این دختر سوسول تازه از راه رسیده است و مطمئنم از حرف من ناراحت نمی شود. . او فقط چیزهای نامناسبی گفت تا من را از پیدا کردن دوستانی مانند او باز دارد. مثلا چرا اینجا سیاهه؟ اگر سبک ترش می کردی بهتر نیست؟ یا انگار اینجا حوصله نداشتی…
دانلود رمان انتخاب دوم
آخه یه همچین چیزی بهم گفتی. دختر برو با عروسکت بازی کن من نمی خواستم مشتری را از دست بدهم. خجالت می کشیدم که هدر ندهم. داشتم در مورد هنرمند با پیرمرد کچل بحث می کردم که پسر دوباره ظاهر شد. او همیشه به حرف های من گوش می داد. به محض اینکه مرد طاس موافقت کرد، گفت: بعد از یک ساعت مشورت، تابلو را می خرم. دخترک نزدیکتر آمد و گفت: از آشنایی با شما خوشحالم خانم. سرم را تکان دادم و او گفت: من مهیار درخشنده هستم. “من خوش شانس بودم. من یلدا ملک هستم.» «مهیار» «بله، بله… نام تو در نام همه هنرمندان است… پس همه مال توست!» نمی‌دانستم بمانم یا بروم… اگر می‌رفتم، خیلی دردسر می‌کردم.» داشتم جلو و عقب می رفتم که گفت: می تونم ازت یه سوال بپرسم؟ -البته می تونی بپرسی مهیار چرا اینقدر سیاهه؟ تمام نقاشی ها از نسبت عظیمی از رنگ سیاه ساخته شده اند. چشمانم گشاد شد. چقدر باهوش… همه اینقدر مراقب نیستند. هیچکس تا الان متوجه نشده بود خیلی زیاد
دانلود رمان انتخاب دوم
من تصاویر را به روش های مختلف نقاشی کردم، هیچ کس متوجه این شباهت نشد. نفسی کشیدم و ادامه دادم: «به نظر نمیاد موضوعی باشه… هرچند کار زیاد هست، ظریف تره. من مثلاً تم گالری قرمز را دیدم. همه هنرمندان با قرمز کار می کنند.» – نه این موضوع نیست… من به دلیل علاقه ای که به آن دارم اغلب از این رنگ استفاده می کنم. ابروهاش رو بالا انداخت و گفت: اوه… من مشکی رو دوست دارم… چرا مشکی؟ چون رنگ چشمات همینه؟”
دانلود رمان انتخاب دوم
به او نگاه کرد و گفت: شاید! گوشه لبش با لبخند کمرنگی بلند شد و گفت: البته خیلی دوست داری نقاشی بکشی… استایلت جذابه. – بله درسته مهیار. – قهوه چی؟ آیا آن را دوست دارید؟ پسر عجیبی مرا برای لاس زدن به قهوه دعوت می کند. برای اینکه حواسش پرت شود دست چپم را بالا آوردم و حلقه ام را به او نشان دادم. با یه لبخند اجباری گفتم:این اشتباهه…فکر کرد نفهمیدم عصبانیه…دو ابرو رو دوباره بالا انداخت و گفت:اوه…نفهمیدم ببخش وقاحت، خانم. به سادگی سر تکان دادم، زیر لب عذرخواهی کردم و از کنارش گذشتم. هرچقدر که بهش احترام میذارم… حتما نابینا بوده و نمیتونه حلقه منو ببینه وسط بازی بود. دوباره به من نگاه کرد و برای هنرمندان توضیح داد… یکی از بهترین تابلوهای من را خرید، اگر

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای مطالعه کامل رمان کلیک کنید

ما یک موتور جستجوی رمان هستیم
اگر رمان شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

[contact-form-7 id=”3211″ title=”فرم تماس”]

برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

در سایت عضو شوید

اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.