درباره رابطه عاشقانه دختر و پسری که همدیگرو خیلی دوست دارن تا اینکه یه روز همدیگرو ملاقات میکنن و …
دانلود رمان اه تندتر
- بدون دیدگاه
- 3,878 بازدید
- نویسنده : نونیم
- دسته : عاشقانه , بزرگسال , خارجی
- کشور : کره
- صفحات : 53
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : نونیم
- دسته : عاشقانه , بزرگسال , خارجی
- کشور : کره
- صفحات : 53
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود رمان اه تندتر
- رمان اصلی بدون حذفیات
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود رمان اه تندتر
ادامه ...
“آه…آه…تندتر” فریاد دختر در اتاق طنین انداز شد.
اخم هایشان شکل می گیرد. من از موقعیتی که در آن قرار گرفت احساس ناراحتی می کنم.
او غذا می خورد، کمرش از پمپاژ شدید و آلت تناسلی اش به شدت درد می کند.
سوخت خسته از پاهای سنگین کودک که روی شانه اش گریه می کند
ولش کرد و واقعا اوضاع رو خفه کرد. لعنتی..!.. با فقر
ناله کرد و با دیدن صورتش خودش را جلو و عقب هل داد.
دختر راضی و سرشار از لذت احساس حسادت کرد. عوضی
لعنتی، خیلی خسته ام کرد، یک ساعت نشستم و سوراخش را باز کردم.
درست کردم و یه ساعته بدون یه ذره طعم درست کردم… دلم پرواز کرد.
او نمی خواهد که گردن عرق کرده اش را ببوسم.
چشمامو ببندم و به خودم بگم چیکار کنم؟!… کاری نمیکنه.
حوصله اش را ندارد و پاهای سنگینش زانوهایم را می سوزاند.
می کند… لعنت به تاخیر انزالی! تهیونگ دیگر اصلاً احساس لذت نمی کند
این کار را نکرد و حرکاتش کند شد. و به محض اینکه آن پای سنگین را انداخت
روی شانه ظریف او، نفس حبس شده اش به راحتی آزاد شد. ناله
اعتراض گوشش را پر کرد، او آشکارا آن حرامزاده را می خواست
اون لعنتی رو با بالش خفه کن «مادر فاکر، همانجا او را زدی
چرا متوقف شدی؟” مثل شریک زندگی اش جیغ می زد و گریه می کرد.
عذاب کشیده و عصبانی برای اولین بار او بدترین رابطه جنسی زندگی خود را داشت.
داشت آزمایش می کرد، دلش حتی نمی خواست ادامه بدهد و راضی بود.
“خفه شو! تو واقعا می خواهی آن نقطه بیدمشک را سفت کنی.”
بد، خوب، خودت این کار را بکن.» خروس دردناک و بابا را بیرون کشید.
بین پاهای باز دخترک نفرت برخاست. کاندوم خیسش
آن را داخل سطل انداخت و به گریه و التماس دختر توجهی نکرد.
برای اینکه دوباره به آن دست بزند، شلوار جین و پیراهنش را پوشید و بیرون رفت.
از درد نفس نفس زد و آهسته راه رفت. زیرا؟
دوست نداشتی لعنتی دختره؟ چرا لذتی که همیشه داشت؟
تجربه نکردم آیا این بدان معناست که شما بیشتر لذت می برید؟ منفعل باشد
ارزشش بیشتر از بهترین بودن بود؟ اگر من بودم، یعنی… با
با ناباوری سرش را تکان داد و چشمانش گشاد شد. داشت چیکار میکرد؟
او فکر کرد! زیر لب فحش داد و سریع دکمه های پیراهنش را بست.
بسته متل را ترک کرد و با خیره شدن به کلمات نئونی روی صورتش رفت.
رنگ «عشق، شب، تخت» را از کوچه خالی و نمناک پرتاب کرد.
و از خیابان اصلی گذشت. به شکلی شرم آور
او این کار را با پایین کشیدن پیراهنش انجام داد تا خروس خود را بیدار کند.
بخواب…کمی لنگ. عالی بود! با گونه های گلگون
صندلیش را در ایستگاه انداخت و از ته دل آرزوی بوی عرق کرد.
جنسیت شما نباید کسی را آزار دهد. وقتی به آپارتمان رسیدید،
خودش را مستقیم به حمام انداخت. پیراهن و کیف چروک
پول، شلوار و لباس زیر انباشته شد و تهیونگ برهنه بود.
ایستاده بود و سعی می کرد خروس قرمزش را راضی کند. چشم ها
خماری او فروکش کرد و با دیدن بدن خودش هیجان بیشتری پیدا کرد.
به آرامی پوست صاف و نرم او را تا انگشتانش لمس کرد
قد او عضو داغ و نیازمند او را لمس کرد. آهی کشید و نگاه کرد
نوک حساس آن را به آرامی با انگشت شستش مالید. ناگهان به یاد آورد
پائین تنه کثیف همسرش امشب غرغر کرد و چشمانش را گرد کرد.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر