دانلود رمان اه داره میاد

اه داره میاد
فصل اول
ضربه ای به سینه ام زد و لب هایم را وحشیانه بوسید #قسمت اول
خیلی دلم برات تنگ شده بود رزا.
به لبم سیلی زدم
..کی اذیتم میکنی؟
سعی کردم او را عقب برانم، اما نتوانستم
مردون دماغش را به باسنم نزدیک کرد و با صدایی هوس انگیز گفت
امشب از شما یک سوال می پرسم.
آهی کشیدم و گریه کردم
…کیان به خودت برگرد.. در عوض به خودت برگرد.
جیغ زدم
.. ولش کن حرومزاده… ولش کن حیوان_
با عصبانیت و چشمای قرمز نگاهم کرد و گفت
خدایا امشب تو را انسان می کنم.
..و همونطور که اینو گفتم پاهام کاملا بالا رفت و چشمای مرد کاملا پایین بود.
گذاشت روی باسنم… نفسم بند اومد
از درد جیغ زدم
..او به سرعت داخل من جلو و عقب می رفت
.. جیغ زدم و التماس کردم که بیاره
قسمت 2#
..بیشتر از شنیدن التماس و التماس من لذت می برد. تام جلو رفت
.. لب هایم را به شدت می بوسد و دستش را روی بدنم می کشد
.. مرد نگاهش را به درونم اینور و آن سو هل داد
.. دیگر دلیلی برای مخالفت نداشتم
.. ضربه محکمی به من زد و فحشم داد
.. بعد از مدتی بی حرکت ایستاد و در گوشم گفت
رز کوچولو این شب رو هیچوقت فراموش نمیکنی

در همان لحظه که در اتاق باز شد خندید
.. با دیدن سهیل و میثم دوستان کیان وحشت کردم
.. نه.. نه.. کیان_
..سهیل و میشم بدون توجه به من لباس هایشان را در می آورند
کیان با خنده گفت ..لبخند شیطان روی لبش نشست
.. بیا خیلی خوش میگذره_
..کیان دوباره شروع کرد به زدن
داشتم از درد میمردم
بعد از چند ثانیه میثم و سهیل در حالی که برهنه بودند به سمت ما آمدند. قسمت 3#
میثم کنارم نشست و گفت:
..لعنتی خودتو بیندازی تو گونی
سهیل قوش از من فیلم می گرفت
کیان فریاد زد.
..بیا منو از سوراخم بیرون بیار..یک ویدیو خوب ضبط کن_
من به آنها داد می زدم و فحش می دادم و نمی خواهم آنها مرد باشند.
آرام باش حرومزاده! اگر فیلم را دوست ندارید با پدرتان روبرو شوید
برات بفرستم عزیزم؟
من گریه نکردم
..چی کافیه؟ التماس می کنم.. یه گوه زدم_
.. من اشتباه کردم.. بس کن.. دست از این کار بردار
..کیان دیگه بهت خیانت نمیکنم کیان
..مکیان با احساس گرمای خون روی کمرم خودشو تا ته فشار داد و
رام خم شد و گفت
دختر خوبی باش وگرنه فیلم و عکست را برای حاج آقا خراب می کنی
می فرستم ببینم دخترش زیر دست بقیه چطور است. ..جن**داگ ȗ را انجام می دهد
..میشم مردون خروسش رو میذاره تو دهنش و محکم میلیسه تو دهنم.
قسمت 4#
نفسم تنگ شده بود و ناله می کردم
.. سهیل گوشش را برگرداند و جلو رفت، جون گفت و دستش را فشرد
سینه های گرد و سفیدم را کشید
.. خم شد و شروع کرد به مکیدن سینه هایم
..دستشو گذاشت روی نوک سینه ورم کرد و شروع کرد به مالیدنش
بعد از مدتی کیان با یک آه عمیق قانع شد و خودش را مالید.
..مردون** اذیتم کرد و رفت روی مبل کنار تخت نشست
میشم مردون** دهنشو از دهنم در آورد
..نفس کشیدنم تند شد
از ترس کاری نکرد. می ترسیدم فیلم را برای پدرم بفرستم
..در آن لحظه پدرم مرا میکشت
سهیل روی تخت دراز کشید و گفت
..بیا من میرم یه چیزی درست کنم
گفت
..عجله کن بدنت را تکان بده
از ترس بین پاهایش نشستم
..مردان** سرش را به سمت من چرخاند و بازوانم را تا پایین محکم گرفت
داخل من شد*
قسمت 5#
ناله کردم و از درد ناله کردم
..تو شوک بودم..
محکم به پهلوهایم چنگ می زد و نمی گذاشت بلند شوم.
..تو محکم زدی بهش
..از درد روی سینه اش افتادم
ضربه محکمی به تخت می لرزد
..با حسی مردانه به سوراخ باسنم نگاه کردم
..وای نه
..میشم مردون داشت موهاشو می مالید روی باسنم
..آهسته آهسته مرد وارد من شد
..روزم بد بود
.. جیغ زدم و التماس کردم اما توجهی نکردند… هر دو به سوراخ من می زدند… اوه جیغ زدم… سینه ام می سوخت و درد می کرد.