درباره یه استاد دانشگاهی به نام آرمان زند است که به دلایلی مجبور به ازدواج با دانشجوی ترم اولی خودش به نام شیدا میشه ولی …
دانلود رمان تدریس عاشقانه
- بدون دیدگاه
- 1,768 بازدید
- باکس دانلود
دانلود رمان تدریس عاشقانه
- رمان اصلی بدون حذفیات
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود رمان تدریس عاشقانه
ادامه ...
وقتی دستم را زیر چانهام گذاشتم، با لذت به استاد ترم جدید نگاه کردم. پری سقلمهای به سمتم حرکت کرد و گفت: “مثل اینکه حسابی توهین شدی… الان حتماً داری خوشحال میشوی. تو این همه مشکل، شانسی نداری، رفیق.” بعد از یک نفس عمیق، گفتم: “یک حس عجیبی دارم که دیگر نیمهام را از دست دادهام.” او خندید و گفت: “هر روز دربارهاش فکر میکنی، اما بهتر است کمتر به دنبال نیمهی گمشدهات بگردی. ممکن است این نیمهای که از دست دادهای، فامیل فرانسوی تو باشد، آیا نه؟” با صورتی انتقادآمیز شکل من را گرفتم و گفتم: “خدا نکند! آه، تو نمیدانی مادرش…” حرفم را با صدای قوی استاد قطع کرد.
“اگر بحث شما واجبتر از درس است، لطفاً بروید بیرون,” گفت. چند لحظه سکوت کردم و سپس گفتم: “واقعاً بحث شما واجبتر است، اما ما همینجا راحت هستیم.” همه خندیدند. من احساس پشیمانی کردم که موجب شده بودم اوج بگیرد. مدادش را بست و گفت: “بفرمایید…هر چیز را که تا به حال تدریس کردم را بخوانید و جلسه را ترک کنید.” در حالی که صورت مردانهام محو شده بود، با احساس ناامیدی گفتم: “عشق…” دوباره همه خندیدند. سپس با جدیت ابروهایش را به سمت بالا برده و گفت.
من خانم به شما عشق ندادم… لطفاً به کنفرانس بروید و درس را بدید.
چقدر احمق بودم. نفهمیدم که تمرکز من بر روی درس نبود، فقط به زیبایی و جذابیتش بود؟
بلند شدم، کولهام را برداشتم و گفتم: “من هیچ چیز نفهمیدم، چون حواسم به کلاس نبود. اجازه دهید برم.”
صورت او قرمز شد و گفت: “پس بیخیال این واحد بشید، چون دیگر حق حضور شما در کلاس را نداریم.”
زیر لب گفتم: “بهتره مرتیکهای عقدهای.” چند نفر در اطراف صدای من را شنیدن و خندیدن. استاد هم اخم میکرد.
زیر نگاه سنگین همه، از کلاس خارج شدم! دلم میخواست به من بگویند که کی خیالبافی میکردیم. بهتر میمردم تا اینکه نیمهای از خودم را در اینجا بگذارم.
قبل از ورود پسر فرنگ، کلید را انداختم و وارد شدم. با حسرت به طبقه پایین خانهی مان نگاه کردم. همهٔ آنچه مال من بود حالا تبدیل به وصیت پسرعموی عوضی شده بود، حتی تخت خودم.
خستگی مرا فرو گرفت. آخ، چه کار میتوانستم انجام دهم اگر روی تخت خودم بودم.
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر