دانلود رمان نبض داغ

درباره دختری به نام فریاله که با پسری به نام مهراب در رابطه است . روزی از طریق زن عمویش به مهمانی دعوت میشه و در آنجا با مردی آشنا میشه که …

دانلود رمان نبض داغ

ادامه ...

تمام مرد دندان‌های نیشش را به نرمی روی گونه‌ام کشید
و با خماری چک مست نکن
لوکاس، چنانکه گویی می‌خواهد ضربه‌ای به سینه من بزند و او را ببوسد،
او دم حفره را با سن و سال من گذاشت و تف را کاملا خورد.
رها شد
! برای صدات جا باز نکن
چراغ قوه را روی شانه گذاشت و فشاری سخت بر آن وارد آورد
سالار چربی‌های خودشو انداخت تو سوراخ من
من خیلی می‌ترسم … کیرشو از تو سوراخ خودم گم کنم
بخور و برو
آمد و بار دیگر با دست موهایش را مالید
تام دوباره آب دهانش را فرو داد.
شهوت شدیدی در او سر برداشت و لبانش را به هم فشرد.
چنگ انداخت،
شما خیلی به هم نزدیکید … لعنتی، محکم توی سوراخت گیر افتادی
دارد خفه می‌شود!
به خودت فشار نیار
دهانش را باز کرد و سر آن را مکید.
مرده شور قیافه ت رو به برن…. داغ
با یک ناله، التش را از سوراخ من بیرون کشید و مرا فشار داد!
نوک انگشت و لب خود را فشرد
آن را میان دو دست خود فشرد.
… اوه … سکس من
من با سنم یه پتو درست کردم و تو دوباره شوهر منی
اون چاله منو در آورد و در آورد سوراخ دارد مرا له می‌کند، این طور نیست؟
با شهوت بهش نگاه کردم و از سنم خجالت می‌کشیدم
کشیدم،
زود باش، مر، جنایت کن!
مزاح …
* * *
کتاب را انداخت و به محض اینکه آن را خواست،
بذارش تو سوراخ من صدای زنگ به گوش ما رسید.
دستم را محکم جلوی دهانم گذاشتم و جیغ کشیدم.
بیرون نرو تا محراب دوباره شروع به زنگ زدن کنه
! همینطوره همان طور که با دهان کوچک و ظریف خود لحاف را روی تخت نگه داشته بودم
صدای زنگ را دوباره شنیدم
دریافت شد
اوه، شما مزاحم
به زور خودش رو از من بیرون کشید و من بلند شدم
به طرف در رفتم و از چشمی در بیرون را نگاه کردم و چشمم به پسر همسایه افتاد!
فوری کتم را پوشیدم و شالم را روی سرم انداختم
به آرامی در چارچوب در پنهان شدم و سرم را بیرون آوردم. میخوای بیای بیرون؟
همین که متوجه این اشاره شدید، اخم شما از بین رفت و نیمی از دست،
می‌خواستم در را ببندم که او به سرعت در را باز کرد.
ترش نباش … این را بگیر.
من به ظرف پر از پاستا که در دستم بود نگاه کردم
نزدیک بود بیفتم!
مامان گفت که خانوادت به شمال میرن … گفت که تنهایی
برات غذا میارم، خردش می‌کنم
من با ولع زیادی شروع به تشکر کردم و ظرف غذا را از او گرفتم.
دست خرگوش را روی سینه من قرار دادند و من به خواب رفتم.
چی شده؟
بدون اینکه جوابی بدهم، در را بستم و با اخم از آنجا رفتم.
. طلسم الل “بهم داد”
کی بود؟
اگه فهمیدی، دوست پسرم رو اوردم خونه
… من بدبخت میشم، مر – چرا وسط حرف زدن؟ –
تو با من بازی می‌کنی
اگه بسپرمو روی شنل بماله و به سینی اشاره کنه
کرد… بعد از اون، کلی سکس خواهیم داشت! اما من هنوز نمی خوام، عزیزم
سینی ماکارونی را روی در گذاشتم که سریع است
! انسان بزرگ شد
دستش را روی شانه گذاشت و به سوی آن شتافت.
باعث شد حس قلقلک بدم
… شیره
جو … حالت خوبه؟
من
. به زودی خوشحال میشم
با ناله‌ای خفه جسدش را بلند کرد و در و لاانامو را گشود.
آن را باز کرد.
چی می خوای بریم موزه متراب؟
! میخوام بخورمش
اگه پسر همسایه بشنوه چی؟ من می‌افتم
! تو هچالو
تو بر سر قبر پدر همسایه گریه می‌کنی …
اون لبه‌های ترس منو باز کرد و آروم شروع کرد به لیس زدن سوراخ من
محراب تند تر است …
موهایش را محکم گرفتم و سرش را به سمت خودم گرفتم.
… فشار دادم
میای؟ زبانش را به سختی کشید و صدای بلندی درآورد.
آخرین حرکت زبان او جیغ بلند و آبی بود
مثل جریان آب دهانم را قورت دادم و با چشمان خسته به ته دریا رسیدم.
سر مردانه‌اش را با دستم بین لب‌هایم گذاشتم.
می‌خواستم آن را بخورم تا موهایم را بکند.
برگشت
زود باش گربه وحشی من، بخورش
شروع کرد به مشت زدن تو دهنم
اون رفت و آمد می‌کرد
با هر نفسی که می‌کشید به ته گلویم می‌رسید و من جیغ می‌کشیدم.
داشتم خفه می‌شدم که بالاخره ارضا شدم
کار خود را با آهی عمیق از دهان من تکرار کرد
او آمد و از فشار آن خشنود شد.
او روی سینه‌ام آب داغ ریخت.
خم شد، لب‌هایش را روی لب‌هایم گذاشت و مرا بوسید.
مرا در آغوش کشید و گفت:
دختر فوق‌العاده سکسی من
و به دست شویی برد. داشتم میز رو ردیف می‌کردم که بتونیم با هم ناهار بخوریم
دسر جلو آمد و کنار میز نشست.
چرا این پسر غذا اورده؟
مادرش او را می‌آورد، نمی‌داند که شما در خانه تنها هستید! چی؟

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای مطالعه کامل رمان کلیک کنید

ما یک موتور جستجوی رمان هستیم
اگر رمان شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از تلگرام ، روبیکا یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

[contact-form-7 id=”3211″ title=”فرم تماس”]

برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

در سایت عضو شوید

اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.