درباره دختری سختی کشیده از خانواده ای طلاق که حال بهترین وکیل دادگستری شده و با پسری تخس به نام اروین آشنا میشود ولی …
دانلود رمان خانم وکیل
- 2 دیدگاه
- 3,917 بازدید
- نویسنده : نونیم
- دسته : عاشقانه , اجباری , ایرانی
- کشور : ایران
- صفحات : 264
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت ( تا آخرین پارت منتشر شده )
- مشخصات
- نویسنده : نونیم
- دسته : عاشقانه , اجباری , ایرانی
- کشور : ایران
- صفحات : 264
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت ( تا آخرین پارت منتشر شده )
- باکس دانلود
دانلود رمان خانم وکیل
- رمان اصلی بدون حذفیات
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- آنلاین
دانلود رمان خانم وکیل
ادامه ...
زندگی همیشه آن طور که ما میخواهیم پیش نمیرود.
گاهی خوشحال و گاهی ناراحت، اما این همیشه نیست.
، همیشه وقتی اتفاق میفته که انتظارش رو نداری … هم ناراحتی و هم شادی، فقط
به اندازه کافی صبر داشته باشید.
راجع به …
زندگی یه دختر زخم دیده که بچه طلاق – ه ولی
به بهترین وکیل با تمام مشکلات تبدیل شد.
حالا، با آشنایی با ارن، پسری مغرور و متکبر،
که ماسک میزنه چی میشه اگه چی؟
ارن به خاطر توهینی که در گذشته به مردم کرده، اعتماد خود را از دست داده است
.
، عشق مایکلتون به “آواز”، عشق “ایزین” به “آروین” و حساسیت ” آروین
یه زندگی پیچیده و یه راز که
# … ۱ #
پرچم “گذشته”
هشت سال پیش.
امروز روز تولد بود، اما هیچ کدامشان تولد نداشتند.
امروز دخترشان ۱۴ سالش میشد، اما آنها در زندگی شان در خانه بودند.
مادربزرگم برام یه جشن تولد خرید تا بتونم دوستام رو دعوت کنم
من فقط سابانا را داشتم، تنها دوستی که از همه چیز با خبر بود و در کنار من میماند،
.
والدینم دو سال پیش طلاق گرفتن، اما چون مادربزرگم نمیخواست
با آنها بماند و به آنها بگوید که نمیخواهد به تنهایی زیر نظر پدر و مادر خواندهاش بزرگ شود
.
گفت بهتر است با من باشد.
پدربزرگم قبل از اینکه به دنیا بیام مرد.
من و مادربزرگم در یک دهکده سرسبز و زیبا با هم زندگی میکنیم.
ما خونه کوچیک اما زیبایی داریم بعد از طلاق پدر و مادرم میخواستم وکیل بشم تا بتونم کمک کنم
مردم
و
با …
بالاخره به جایی رسیدم که لیاقتش را داشتم.
# دو #
حاضر
امروز کار من در دستگاه قضایی خیلی زود تموم شد شروع به رفتن به خانه کردم.
وقتی بالاخره رسیدم خونه سرم شلوغ بود
بعد از ناهار رفتم دستشویی و میخواستم استراحت کنم
زنگ زد .
این یک عدد ناشناخته بود . سلام
_ سلام.
* سلام.
شما وکیل آیناز منشی هستید
بله , من هستم .
من باید در مورد کسی با شما صحبت کنم .
* سلام من گوش می دهم -.
شما نمی توانید تلفنی صحبت کنید , ما باید حضوری صحبت کنیم .
* چطور؟
* کسی به کمک شما نیاز دارد
* باشه، کجا باید همدیگر را ببینیم؟
اگر بتوانید به اینجا بیایید آدرس را برایتان می فرستم .
خوب است .
* پس چرا؟
حالا …
نمی دانم چرا به حرف هایش گوش دادم , شاید می خواهند کار من را خراب کنند ,
آن قدر سرم شلوغ بود که تلفنم زنگ خورد .
آدرس را فرستاد , جای بدی نبود , خانه در مرکز شهر بود . * ” ⁇
*
* ” ⁇ 3 ” *
آدرس را فرستاد , جای بدی نبود , خانه در مرکز شهر بود .
پیام
اگر می توانید همین حالا بیایید
* چشم
– از لطف شما متشکرم.
* لطفا،
بعد از پوشیدن یک کت مشکی و شلوار تنگ , سوار لامبورگینی آلبالویی ام شدم .
به آدرسی که فرستاده بود رسیدم .
خانه بیشتر شبیه یک کاخ بود .
نگهبان پیش من آمد .
ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر
2 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان خانم وکیل»
سحر
رمان کامل گرفتی